خبر ساز- همدان؛ شکوفایی و پویایی هر جامعه به تربیت درست دانشآموزانش وابسته است و داشتههای بزرگی به نام معلم، معلمانی از جنس عشق و ایثار که با قلم و قدم خود مسیرها را به سوی سپیدی و نور هدایت میکنند، بزرگزنان و بزرگمردانی که به حق باید آنها را فرشته زمینی نام نهاد.
در این میان کم نیستند معلمانی که مانند «شهید همت» زبانشان، زبان محبت است و حرف و عملشان یکی، خصلتی که میتواند هم سازندگی کند هم خودسازی.
معلمانی که به سهم خود در خدمت به جامعه سر از پا نمیشناسند و رسیدگی به دانشآموزان کمبرخوردار و روستاهای دورافتاده را اولویت قرار میدهند آن هم بدون دریافت وجهی، دستان پرمهری که استعدادها را شکوفا میکنند در نقاطی که از امکانات بیبهرهاند و این تلاش سازنده نتیجهاش میشود رشد بچهها تا لذت «من هم میتوانم» در نگاهشان جا خوش کند.
از کدام یک باید گفت؟ معلمی که رایگان در نقاط محروم کلاس کنکوری برگزار میکند یا معلمی که دوران بازنشستگیاش است اما جهادی وارد عرصه تعلیم و تربیت میشود تا نه تنها کمبود معلم را جبران کند که اضطراب را از دانشآموزان دور کرده باشد.
این صحبتها بهانهای است به روایت زندگی این معلمان بپردازیم که دانشآموزانشان را مانند فرزندان خود میدانند و از هیچ تلاشی برای آینده درخشانشان دریغ نمیکنند، با ما همراه شوید و سخنان این فرشتههای زمینی.
با خانم سیف، معلم پشتیبان درسی در همدان/ از یاری بچههای نقاط محروم تا استعدادهایی که گل میکنند
فائزه سیف هستم؛ مدرس و پشتیبان درسی در خیریه همدلان ماندگار مهرآفرین، ۲۶ سال دارم و در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی در دانشگاه تهران هستم، سال ۹۳ مدال المپیاد ادبی را گرفتم و به واسطه همان مشغول تدریس المپیاد شدم و در مدارس سمپاد همدان و تهران کارم را آغاز کردم.
به واسطه رتبه کنکورم دروس کنکور را در موسسات مختلف تدریس کردم اما مهمتر از همه مدرس و پشتیبان درسی در خیریه همدلان و مدیر بخش روانشناسی و پروژه کمکرسانی به دانشآموزان کنکوری روستاهای زیرپوشش این موسسه هستم.
همکاریام با موسسه «همدلان ماندگار مهرآفرین» از سال ۹۶ آغاز شد که در قالب پروژه «سرو»، به بچههای کنکوری روستاهای دورافتاده کمک میکنم.
در این طرح دانشآموزان کنکوری پایه یازده و دوازده روستاهای دورافتاده و محروم استان را از طریق آموزش و پرورش شناسایی میکنیم و آموزش میدهیم. اول یک مصاحبه کلی از دانشآموزان گرفته میشود، بعد از اینکه در لیست اولیه پالایش انجام شد، با تک تک آنها مصاحبه علمی و انگیزشی انجام میدهیم که اگر در مصاحبههای ما قبول شوند، وارد موسسه شده و پشتیبان شخصی برایشان اختصاص مییابد، اگر نیاز به کتاب و آزمون داشته باشند به موسسه اطلاع داده میشود، ما سعی میکنیم اکثر امکاناتی که بچههای کنکوری دارند را برای این دانشآموزان فراهم کنیم.
در روستاهای دورافتاده نمیتوان بچههای کنکوری را به مرکز استان آورد، به همین دلیل قبل از کرونا که کلاسها حضوری بود، از ظرفیت معلمان خوب آن مناطق استفاده میکردیم، معلمانی هم از همدان برایشان می فرستادیم.
دبیران یا رایگان کار میکنند یا با تخفیف، کلاسها هم برای دانشآموزان کاملا رایگان است و تمام هزینهها و حتی در مواردی هزینه رفت و آمد بچهها را خیریه پرداخت میکند.
فعالیت من در موسسه همدلان بدون ریالی دریافتی است، هدفم حمایت از این بچههاست و ظهور و بروز استعدادهایشان. از اینکه دانشآموزی با امکانات خیلی کم رشتههای خوبی را در کنکور میآورند حس بسیار خوبی به من میدهد از این جهت که تاثیرگذار بودم.
هم من هم معلمانی که در این موسسه کار میکنند سعی کردیم زمینهای را مهیا کنیم دانشآموزان خود را بیشتر بشناسند و به توانایی خود باور داشته باشند، بدانند که انسان مهمی هستند چراکه این مهم بودن باعث میشود توانایی خود را به کار گیرند، شاید کسی در ریاضی نمره خوبی نداشته باشند اما ممکن است دارای خلاقیت باشد و بتواند نویسنده خوبی شود. دانشآموزی داریم که شاید خیلی اهل درس خواندن نباشد اما فنیکار خوبی هستند که او را به فنیو حرفهای معرفی کردیم.
دانشآموزان کنکوری زیر پوشش موسسه در روستاهای دورافتاده ۱۰۰ نفر هستند و کودکان و نوجوانان مستعد بدسرپرست، بیبضاعت یا بیسرپرست همدلان ۶۰ نفر، خانوادههای نیازمندی که تنها از لحاظ معیشتی زیر پوشش هستند حدودا ۱۰۰ خانواده هستند که جمعا موسسه همدلان به ۲۶۰ خانواده یا دانشآموز خدمات ارائه میدهد.
در پروژه «سرو» که مختص دانشآموزان کنکوری روستاهای اطراف همدان است، در دو یا سه سال اخیر ۱۰۰ دانشآموز از روستای قروه، سردرود و اسدآباد زیر پوشش قرار گرفتند و آموزشهای لازم به آنها ارائه شده است.
موسسه همدلان بعد از یک مدتی به یک جمع خانوادگی برای دانشآموزان تبدیل میشود، چراکه بعد از دریافت خدمات متوجه میشوند قرار نیست تنها کمک بگیرند بلکه باید تعامل داشته باشند و داشتههای خود را به دیگران منتقل کنند. بچههایی که در دانشگاههای خوبی قبول شدهاند، در حال حاضر پشتیبان موسسه هستند و سعی میکنند تجربیات خود را منتقل کنند آن هم بیهزینه، ما هم سعی کردیم این زنجیره حفظ شود.
یکی از دانشآموزانم که پسر بود بعد از کنکور یک دوره آرایشگری گذراند و بعد از دریافت مدرک بلافاصله تماس گرفت و گفت میخواهم موهای بچههای همدلان را اصلاح کنم، توجیهش این بود که بچههای موسسه را مثل خواهر و برادرانش میدانست و تکلیفی در قبالشان احساس میکرد.
به شخصه هیچ توقعی به خاطر وقتی که برای دانشآموزان میگذارم، ندارم، تنها دوست دارم استعدادها شکوفا شود، همیشه هم بین تدریس در موسسات مختلف، همیشه همدلان در اولویت اول بوده، چون این دانشآموزان را مهم میدانم و معتقدم نباید به خاطر نداشتن امکانات از موقعیت خوب بینصیب بمانند.
معلمی شغل سختی است و هر کلمهای که میگوید ممکن است سرنوشت یک دانشآموز را تغییر دهد. ما با یک قشر خاصی از بچهها کار میکنیم که آسیبپذیریشان بیشتر از اقشار دیگر است و باید بیشتر حواسمان را جمع کنیم و استعدادیابی به درستی صورت گیرد.
چه خوب است بچهها را در مسیری هدایت کنیم که بدانند کجا حالشان خوب است، اینجاست که کار درست انجام میشود.
با خانم صفیزاده معلم دبستان علاقبندیان در همدان/ از جشن و شادی برای دانشآموزان تا احوالی که باید خوب باشد
زهرا صفیزاده هستم؛ معاون دبستان علاقبندیان همدان؛ ۳۱ سابقه دارم، چون برای بازنشستگی فوق لیسانسم اعمال نشد تصمیم گرفتم یکی دو سال دیگر هم با آموزش و پرورش همکاری کنم تا هم مدرک ارشدم لحاظ شود و هم اینکه در زمان کمبود نیرو، کمکی باشم. زمانی که گفتند به دلیل کمبود نیروی معلم معاونان در شیفت مخالف کلاس بگیرند و تدریس کنند برایم شیفت مخالف مقدور نبود و از طرفی آموزش بچههای مدرسه خودم در اولویت بود.
در حال حاضر ۳۸ دانشآموز دارم که تعدادشان از دانشآموزان کلاسهای پایه اول دیگر بیشتر است چون بعضی از بچهها در کلاسهای دیگر نماندند و به اصرار وارد کلاسم شدند چون دوست داشتند من معلمشان باشم.
سعی میکنم همیشه به بچهها نکات جدیدی آموزش دهم، در شرایط کرونا و تدریس مجازی اکثرا آنلاین بودم، مبادا یکی از آنها سوالی و مشکلی داشته باشد و نتواند به من دسترسی داشته باشند، در حال حاضر هم که کلاسها حضوری شده باز ارتباطم را در فضای مجازی با آنها قطع نکردم، سعی میکنم مطالب مفیدی را در گروه بگذارم تا استفاده کنند.
از سال ۶۷ معلم هستم و در این سالها سعی کردم تا جایی که توان دارم بچهها را تعلیم دهم و با آموزش و پرورش هم همکاری خوبی داشته باشم، این روزها مشکلات معلمان زیاد است و برخی میخواهند با تجمع حرف خود را بزنند اما من اعتقادی به این تجمعها ندارم چون معتقدم حق را باید از راه درست گرفت.
وقتی گفتند اگر شیفت مخالف باشم حقوق پرداخت میشود و در غیر این صورت چیزی تعلق نمیگیرد، ترجیح دادم کار جهادی کنم و در شیفت خودم باشم و به بچههای خودم درس بدهم خصوصا اینکه بچههایم در حاشیه شهر و مناطق کمبرخوردار هستند.
دانشآموزان من در یادگیری به ارتباط بیشتری نیاز دارند و به این خاطر با مادرانشان هم ارتباط قوی گرفتم تا به کمک هم مطالب برای فرزنداشان بهتر تفهیم شود، بین این بچهها افرادی هستند که نیاز به تعلیم بیشتری دارند و من سعی میکنم زمان بیشتری را برای آنها بگذارم، چند جلسه خصوصی برایشان برگزار کردهام و سعی کردهام با تمرینهای اضافه و بیشتر آنها را به سطح بچههای دیگر برسانم.
معتقدم وقتی به بچههای کمبرخوردار کمک میکنم، بازتابش را در زندگی خودم میبینم، همیشه محبت به دیگران باعث میشود انرژی مثبت به زندگیام وارد شود، وقتی بچههایم و خانوادههایشان به آرامش میرسند من هم آرامش پیدا میکنیم.
مادر یکی از بچههایم به بیماری سرطان مبتلا شده و مشکل خانوادگی دارد، کمی از لحاظ مالی در تنگنا هستند، وقتی این مادر موضوع بیماری را با من در میان گذاشت از آن پس سعی کردم حواسم به فرزندش بیشتر باشد و همیشه مواظبش بودم تا اینکه خودش را بالا کشید و الان جزو شاگردهای خیلی خوبم است.
همواره سعی میکنم بچهها را شاد و سرحال نگه دارم تا یادگیری برایشان شیرین باشد، به همین خاطر اغلب برایشان جشن میگیرم، یک روز ساعت ۱۰ صبح برایشان جشن قرآن گرفتم که ساعت ۹ خبر دادند پدرم فوت کرده، تصمیم گرفتم اول برایشان جشن بگیرم و بعد بروم، از دست دادن پدرم اتفاق خیلی سختی بود اما آن لحظه شاد کردن دل بچهها مهمتر از هر چیزی بود، کاری که حتما پدرم را هم خوشحال میکرد.
انتهای پیام/89026/